آقا مهديار آقا مهديار ، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 13 روز سن داره

ღ♥ღ`*•مهديار فرشته زندگي ما•*´ღ♥ღ

جغله و غول سرزمین تنبلی (2)

سلام بچه ها اسم من جغلست . من قبلا بچه تنبل و بی انظباطی بودم ولی یکروز برای من اتفاقی عجیب افتاد که تنبلی رو برای همیشه کنار گذاشتم و میخوام اینجا داستانشو براتون تعریف کنم.       ماجرا از آنجا شروع شد که : یک روز ظهر وقتی از مدرسه به خونه برگشتم متوجه شدم پدر بزرگ جونم خیلی مریضه و پدر و مادر و خواهرم جیغ جیغو هم برای اینکه از پدر بزرگ مراقبت کنند به خونه پدر بزرگ رفتن. من تنها کاری که برای پدر بزرگ میتونستم انجام بدم این بود که از خدای مهربون بخوام پدربزرگ جونمو زودتر خوبش کنه پدر بزرگ همیشه بهم میگفت : جغله بچه تنبلی نباش !! و درسات رو بخون . وقتی یاد حرف های پدربزرگ و قولی که به او داده بودم افتادم تصم...
10 دی 1391

جغله و غول سرزمین تنبلی (3)

  و اما ادامه داستان : دریچه بسته شد و من از اون بیرون افتادم جایی پوشیده از گیاهانی عجیب ، به راهم ادامه دادم تا شاید یکی رو پیدا کنم تا ازش کمک بگیرم. همینطور که به راهم ادامه میدادم .. بالاخره از دور پسر بچه ای رو دیدم که روی کنده درختی نشسته بود . وقتی بهش رسیدم ، در حال جویدن آدامس بود ، به او سلام کردم ولی اون بدون اینکه جواب سلامم رو بده بی مقدمه رو به من کرد و گفت: چیه تو هم مثل من از دست مامان و بابات و غرغر و نصیحت هاشون خسته شدی اومدی اینجا؟؟؟؟ ماجرامو که براش تعریف کردم ، شروع به خندیدن کرد و گفت: برای چند برگ کاغذ پاشدی اومدی اینجا خب بچه میرفتی کتاب میخریدی ... "اون نمیدونست که کتاب بهترین دوست آدمه و بهترین د...
10 دی 1391

جغله و غول سرزمین تنبلی

  به نام خدا يكي بود يكي نبود زير گنبد كبود غير از خدا هيچكس نبود   اول مهر بود ‚ روز آغاز مدرسه ‚ كوچولوهاي 7 ساله همه با اشتياق اولين روزهای مدرسه رو پشت سر ميگذاشتند.در ميان اين بچه ها پسر بچه اي بود كه مثل بقیه هم سن و سالاش وقتی از مدرسه به خونه ميرسيد از اتفاق هايي كه در مدرسه برايش افتاده بود براي بابا و مامانش شروع به تعريف ميكرد. تمام صحبت هاي پسر كوچولو در مورد يكي از همكلاسيهاش به اسم جغله بود ‚ پسر بچه اي بازيگوش و تنبل كه بسيار شيطون و بلا بود . بقدري شيطنت هاي جغله براي باباي پسر كوچولو جالب بود كه وقتي از سر كار به خونه ميومد ‚ بي صبرانه انتظار ميكشيد تا پسرش از مدرسه بي...
10 دی 1391
1