آقا مهديار آقا مهديار ، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 10 روز سن داره

ღ♥ღ`*•مهديار فرشته زندگي ما•*´ღ♥ღ

فرهنگ لغات مهديار ما!!!!!!!!!(جلد اول)

♥ فرهنگ لغات مهديار ما در يكسال و يك ماه و بيست و سه روزگي ♥     ♥♥♥♥♥♥♥♥♥     البته مهديار فرهنگ اشاره هم داره!!!!!!!! مثلا: وقتي ميگيم مهديار ساعت كو؟عكست كو؟ماهي كو؟لوستر كو؟ پاي مهديار كو؟موهات كو؟گوش هات كو؟ همه رو نشون ميده... وقتي ميگم كلاغ پر... انگشتشو ميزاره روي زمين لي لي حوضك...دقيقا اداشو در مياره باي باي...دست تكون ميده سلام كن...دست ميده دس دسي كن...دست ميزنه گِش گِش كن...سرشو ميچرخونه come on baby ... چهار دست و پا تند تتد مياد پيشم و . . ...
18 تير 1392

مرواريد!!!!!!

  عشق من،آقا مهديار،در تاريخ 92/1/12 در 10 ماه و 16 روزگي اولين مرواريد خودش رو نمايان كرد دندان پيشين پايين سمت چپ   بزن دست قشنگه روووووووووووو       ا ون روز اهواز خونه  دايي علي بوديم داشتم بهت سرلاك ميدادم كه يهو با خودم گفتم بزار چك كنم ببينم دندون در نياورده،كه ديدم بلههههههههههه،يه مرواريد خوشگل از لثه ات زده بيرون چند روزي بود علائم سرماخوردگي و بي قراري داشتي حدس ميزديم به زودي كباب خور بشي كه حدسمون درست بود،خلاصه بعدش كلي جيغ و هورااااا و هيجان و زنگ زدم به بابا مهدي خبر دادم و اونم كلي ذوووووووق كرد و زن دايي جون زجمت كشيد و برات آش ...
29 فروردين 1392

خريد عيد(2)

  اين پيرهن ها رو يكي خودم دوختم يكي خياط كدومو من دوختم؟؟؟؟؟             فداي اون كراوات و پاپيونت مامي     ست لباس عمو حميد خريده مرسسسي عمو جون ...
11 اسفند 1391

اولين غلت مستقل(6 ماه و 9 روزگي)

هورااااااااااااااااااا خدايا شكرت ديشب(91/9/5)حول و حوش ساعت 9 شب بود كه مهديار ............  من توي اشپزخونه بودم و باباش پاي كامي كه يهو مهدي صدام زد بيااااااااااااا ببين غلت زده مهديار واي كلي جيغ كشيديممممممممممم و ذوققققققققققققققق كرديم و رفتم دوربين و آوردم و ... بعدشم كه تلفن و خبر دادن به خانواده ها ههههههههههههههه نديد بديدم ديگه چه كنيم؟ بچه اولمونه  هههههههههههههههههه     ...
6 آذر 1391
1