شانزده ماه عشق...
عشق من سلام...
امروز بازم تولد ماهيانت افتاده توي روز چهارشنبه يعني بازم مثل همون روزي كه پاهاي نازتو روي زمين گذاشتي...
شانزده ماهگيت مبارررررررك عشقم
تو اين مدت اتفاقهايي افتاده مثلا شما دندون هفتمت كه آسياب بالايي سمت چپ بود نوك زده بيرون و داره درمياد كامل...
مباررررررررررررررررركت عشقم هفتمين مرواريدت
چند روزيه كه سرماخوردي متاسفانه و هنوزم خوب نشدي بردمت دكتر و دارو دادن كه داري ميخوري فعلا توكل بخدا اما خيلي بد سرفه ميكني و بينيتم كيپ شده...
ديگه ماشالله كامل راه افتادي البته هنوزم وقتي عجله ميكني و يا به مانع ميخوري ميافتي تالاپ روي زمين
كلمات زيادي رو ياد گرفتي كه انشالله به زودي توي جلد سوم فرهنگ لغتت منتشر ميكنم
اون روز قرار بود بريم نمايشگاه مادر و كودك كه متاسفانه شما مريض شدي و نشد بريم...
حالا انشالله خدا بخواد فردا ميخوايم بريم نمايشگاه مامانا توي بهشت مادران قراره يكي دو تا از دوست هاي ني ني سايتيم هم بيان كه اونجا ببينمشون انشالله...
امروز يه ضد حال خوردم و رم گوشيم به شكل كاملا ناگهاني سوخت و من كلي دمغ شدم اخه يه عالمه عكسهاي شما و برنامه هايي كه دان كرده بودم توش بود...
اشكال نداره فداي سرت عشقممممممممم
امروز صبح همكار سابقم زنگيد گفت اون يكي همكارمون كه اون موقع مثل من باردار بوده امده اينجا گفت تو هم پاشو بيا ماهم رفتيم هم ديداري تازه شد و هم من چند تا عكس با امير محمد جون ازتون گرفتم كه متاسفانه رم سوخت و عكس ها از بين رفت
ديروز كه رفته بودم بيرون به مناسبت شب تولدت و ميلاد امام رضا(ع) يكم شريني خريدم دور هم خورديم
توي اين روزها با تو خوشمممممممممممممممممممم و شاكرم خداي مهربونم رو براي داشتن داشته هام...
داشته هاي من شماييد(خانواده مهربونم عزيزترينام...مهدي عشقم...مهديار عمر و نفسم)
شما دلخوشي و بهانه زندگي و نفس كشيدن من هستين