آقا مهديار آقا مهديار ، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 11 روز سن داره

ღ♥ღ`*•مهديار فرشته زندگي ما•*´ღ♥ღ

جوجو و هفته پانزدهم

      اكنون طول بدن جوجو ا از فرق سر تا پا حدود 10 سانتي متر، و وزنش در حدود 80 گرم است.قربونش بشم جوجواكنون عمليات دم و بازدم را با مايع آمنيوتيك (به جاي هوا) انجام مي دهد كه به رشد كيسه هاي هوا در ريه هايش كمك مي كند. اكنون اندازه پاهاي جوجو بزرگتر از دستهاي او شده است، و مي تواند همه مفصلها و اعضايش را حركت دهد. اين بدان معني است كه دستهايش بهتر كار مي كنند. غده هاي عرقي به تدريج ظاهر مي شوند و با اينكه پلك چشمهايش بسته است، چشمانش مي توانند نور را احساس كنند. اگر من يك نور شديد را به طرف شكمم بتابانم، احتمالا جوجو روي خود را از نور برمي گرداند. در اطرافش چيز زيادي وجود ندارد كه او بتواند مزه آن را ام...
12 دی 1391

اين روزهاي پسرم 23 هفته و 5 روزگي(پنج ماه و نيمگيت مبارك گلم)

  سلام با توجه به درخواست هاي زياد طرفدارهاي پسرم و اينكه من مامان تنبلي هستم و زود زود آپ نميكنم امروز اومدم تا از عشقم بگم پسرم اين روزهاماشالله ديگه واسه خودش يه پا بروسلي شده مدام منو لگد ميزنه الهي قربونش بشم به حوادث اطراف من كاملا واكنش نشون ميده به صداي بابا مهدي واكنش نشون ميده مخصوصا وقتي براش شعر ميخونه اونم با لگد زدن به من بهش جواب ميده فكر كنم آقا مهديار شكمو باشه چون وقتي گرسنه ميشم مدام منو لگد بارون ميكنه و حتي اگه خواب باشم اينقدر لگد ميزنه تا بيدارم كنه اين روزها يكمي دلم قلمبه تر شده و تو مدرسه چند تا از مامانابالاخره متوجه شدن من ني ني دارم و كلي ذوق زده شدن و يه عالمه...
12 دی 1391

سونوي چهارم(آقا مهديار عشق ماست)

    سلام عزيز دل من الهي من فدات بشم امروز اومدم براي مرتبه چهارم ديدمت نفسم واي نميدوني چقدر وقتي ميخوام بيام ديدنت هيجان زده هستم ميخواستم سه بعدي برم ولي خانم دكتر سونوگرافي گفت چون سن جنين(شما رو ميگفت ها) بالاست عكساش خوب در نمياد واسه همين همون دو بعدي ولي مدل ان تي برام گرفت واي مهديارم تونستم ببينمت تمام اعضاء بدنت رو ديدم عشق هميشگي مامان و بابا راستي امروز مطمئن شديم كه پسملي هستي آخه......... مهديارم امروز به بابا جون(باباي مامان كتي ) گفتيم كه شما پسملي و بابا جون كلي ذوق كرد و خوشحال شد عكساتو واسه خاله ها و مامان گل و بابا جون فرستادم و كلي قربون صدقت رفتن پسرم عمو جون و مادر جون هم اومد...
10 دی 1391

سونوي سوم تعيين جنسيت(آقا مهديار گل مامان و بابا)

        سلام عشق مادررررررررررررررررررررررر خوبي؟ الان تازه از سونو گرافي اومدمممممممممم واي مهديارم باورت ميشه الان اقاي دكتر سونو گرافي گفت تو پسملي   الهي مادر قربونت بشه عزيز دلمممممممممممممممم عاشقتم نگران سلامتيت بودم و مجبور شدم برم دكتر ولي گفتم از فرصت استفاده كنم ببينم چي هستي نازپري يا كاكل زري؟       ديدم واي خداي ممممممممممممن كاكل زري ماماني هستي جيگرتو بخورم من عشقم بوووووووووووووووووووووووووس     ...
10 دی 1391

دومين عكس جوجو

  سلام هستي من تمام وجودم دارو ندارم دوستت دارم گلم دو روز پيش رفته بودم سونو گرافي تا براي مرتبه دوم روي ماه تو رو ببينم واي جوجو نميدوني چكار ميكردي هر چي خانم دكتر تلاش كرد تكون بخوري حركت نميكردي من كلي خنديدم و به خانم دكتر گفتم جوجو مثل مامانش لجبازه خلاصه خانم دكتر به من گفت برم يه سانديس شيرين بخورم و بيام تا دوباره تو رو ببينه شايد برگردي سمت ما آخه پشتت رو به ما كرده بودي شيطونك بعد از خوردن سانديس دوباره خانم دكتر تو رو توي مانيتور نشونم داد كه برگشته بودي به پهلو و من تونستم روي ماه گلم رو ببينم واي قربون تو بشم من واي جوجو ماشاالله چه نازبودي عشق مادر شيطون يه چند باري هم بالا پايين پريدي و دلبري كردي از مام...
9 دی 1391
1