دلنوشته(فقط براي دل خودم)
دلنوشته(فقط براي دل خودم) سلام
اين روزا يه جوريم. يه جور خيلي خوووووووووووووب دهه ي كرامته يعني ميلاد خانوم معصومه سلام الله رو پشت سر گذاشتيم و منتظر ميلاد آقاي مهربونيها هستيم.
واااااااااااي ك چقدر دلم هواي مشهدت رو كرده آقا كه فقط خودتون ميدونيد و خدا...
قبلا هر روز قبل از ساعت هشت صبح بيدار ميشدم و منتظر سلام خاصه برنامه سلام تهران ميشدم و چند وقتي بود اين لذت ازم گرفته شده بود چون تنبلي ميكردم كه صبح بيدار شم الان مدتيه دوباره صبح ها زود بيدار ميشم و با دلهره شيرين منتظر ساعت هشت ميشم و همچين كه اولين نوا شروع ميشه اشك توي چشمام حلقه ميزنه بي اختيار تنم به لرزه در مياد و دست مهديار رو ميزارم روي سينش و ميگم به اقا سلام بده و بعد باهم ميگيم السلام عليك يا علي بن موسي الرضا(ع) يا امام غريب آقا خودت بطلب بياييم پابوست.
بعد مهديار با همون صداي شيرين و ناز بچه گونش ميگه پابوس...
اينجاست كه دلم واقعا ميخواد همون لحظه جلوي پنجره فولاد ميبوديم و سلام ميداديم اما مطمئنم آقا صدامونو ميشنوي مهربونمممممممممممممممممممممممممممممممممم
اون روز كه دست توي دست مهدي جلوي پنجره فولادت زندگيمونو بيمه شما كرديم مطمئن بودم خودت حواست به من و زندگيم هست...
اون روز كه با دل شكسته و چشم گريون از مشهدت داشتم برميگشتم و گلايه كنان گفتم اقا اين رسم مهمون نوازي نبود ك منو دلشكسته برگردوني تهران و وقتي بعد فقط چند ماه روز ميلاد خواهركريمتون به طور معجزه آسايي فهميدم مهديارو از خدا برامون هديه گرفتين ديگه يقين پيدا كردم مراقبمي لحظه به لحظه...
آمده ام آمدم اي شاه پناهم بده
خط اماني ز گناهم بده
اي حرمت ملجاء درماندگان
دور مران از من و راهم بده
الان شبكه پنج داره همين شعر رو ميخونه كه من عاشقشممممممممممم
امام خوبم دلم هواتونو كرده
خيلييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييي زياد
مهربونم ميدونم حواستون به همه عاشقاتون هست آقا اما ميخوام اسم چندتاشونو ببرم كه برام خيلي عزيزن...
مهدي عشق و مهديار عمر منن امام خوبم هردو عزيزم رو در پناه خدا و زير سايه شما ميخوام تا ابدددددددد.اقا زيارتت رو نصيبمون كن كه اين حسرتم شده.
بابا و مامان گلم امام مهربونم حواست بهشون باشه اقا براي سلامتي همه مامان و باباها دعا كنيد...
خواهراي عشقممممممممممممممممم آقا براي خوشبختي و موفقيت همه جوونا دعا كنيد مخصوصا سارا و ثريا و زهراي من...
نرگس عزيزم موسس و مدير كلوپ زائر باراني آقا خودت حاجت دلش رو بده.
نسرين غريبم رو آقا هواي مامانش رو داشته باش خيلي چشم و دلم به دعاي شماست .
مريمي گلم همسايه شماست خودش و دختر نازش و خانوادش رو به شما ميسپارم.
سمانه گلم با محمد باقرش روزهاي سختي دارن آقا خودت هواشونو داشته باش.
مهسا جونم دلش يه فرشته ميخواد اقا جونم از خدا بخواه دامنش انشالله به زودي سبز بشه.
سميراي عزيزم و عروسكش،نسيم گلي و ثمين طلا،صديقه و سه فرشته اش،ازاده و دخمل طلاش،مارينا جونم و اقا كيارش،سميه گلي و ايليا جيگر و همه بچه هاي كلوپ زائر باراني كه سالهاست كنار هم روزهاي خوش و ناخوش رو به اسم شما گذرونديم دعا كنيد... براي سلامتي و خوشبختي و عاقبت بخيري خودشون و خانوادشون و عزيزاشون...
آمين
آقا عاشقتونم و منتظر لحظه ديدار
