♥♡♥14=12+2♥♡♥
به زودي اين پست پر از عكس و مطلب ميشه ...
الوعده وفاااااااااا...
بسم الله الرحمن الرحيم
بالاخره بعد از مدتهاي طولاني و طلسم شدن جريان خريد كي برد ما كي برد دار شديم.هورااااااااا.بزن دست خوشگله روخلاصههههههههه اومديم تا با كلي عكس و خاطره دلي از عزا دربياريم انشالله.
اول از همه يه تبريك به مهديار جونم بدهكارم بابت چهارده ماهگيش چون نتونستم آپ بزنم.مهديارم،جونم،نفسم،تولد چهارده ماهگيت مبارك عزيز دل مامان و بابا،نور ديده،چراغ خونه.دوستت داريممممممممممم.
الان كه دارم اين پست رو كامل ميكنم شما دقيقا يك سال و دو ماه و دوازده روزته،عمر من.اين روزا شيرين تر از هميشه اي،شيرين تر از عسل و هر چيز شيريني كه تو اين دنياست.اين روزا چنان از ما مخصوصا بابا مهدي دلبري ميكني كه بيا و ببين،اونم همش قربون صدقت ميره و برات ضعف ميكنه
تو اين مدت شيرين كاريهاي زيادي ياد گرفتي كه از همه اطرافيانت دلبري ميكني.طرز نگاهت،حرف زدنت،بغض كردنت،خنديدنت،لوس شدن و ناز كردنت،هر كدوم به تنهايي منو و بابا و بقيه رو ديوونه ميكنه.
حالا بريم سراغ چند تا عكس و توضيح:
اولين كفش تابستوني
اولين گاز مهديار
فداي جاي دندونت نفسسسسسسسسس
مهديار در بام تهران
مهديار پيشي ميشه
*** بهش ميگم مهديار پيشي شو... اونم اين شكلي ميكنه
لطفا براي ديدن بقيه عكس ها به ادامه مطلب برين
مررررررررررررررررسي
وقتي مهديار موش ميشه
*** بهش ميگم مهديار موش شو... اونم اين شكلي ميكنه
مهديار ذوق زده بعد از صاحب شدن ساعت گردني مامان گل
بفرمايين نودل و بلال
اينم استخر خاله زي زي كه ما به عنوان زمين بازي براي آقا مهديار استفاده ميكرديم
عافيت باشه عشق من
مهديار به حمام ميگه (آب تَ) يعني آبتني
برگرفته از شعر شالاپ شولوپ آبتني
سي دي چرا
بگو ماشالله
تو كجا قايم شدي؟؟؟؟؟؟؟
ههههههههه آهان رفتي تو جعبه لگو
مهديار و ميدان امام اصفهان
مهديار و ايليا جون
پسر دختر عموي مامان كتي
مهديار و ايليا جون و رها گلي
رهااااااااااا گريه نكن
اينم رهاي خندان
مهديار نماز خوان
*** مهديار تا صداي اذان رو ميشنوه ميگه (اَبَر)يعني الله و اكبر
ميخوام نماز بخونم
قربونت بشه مامان الهييييييييي
منم براش مهر و سجاده ميارم اونم شروع ميكنه به سجده كردن
واي خداااااااااااا
مامان فدات فرشته من
اينجا مهديار بعد از كوتاهي مو توسط مامان كتي
مهديار و به قول خودش پي
ههههههههه
منظورش توپ
مهديار و صندلي راكي كه بهش ميگه تاب تاب
شما بگين هندونه واقعي كدومه عايا
خخخخخخخخخخخخ
*** اينجا اولش مهديار هندونه رو ديد گير داد كه پي ، پييييييييي
يعني توپ منو بدين
من هي نگاه كردم خدايا توپش كه اينجا نيست ديدم هههههه هندونه رو ديده
خلاصه آورديم باهاش بازي كنه تا آروم بشه
مهديار و عينك آفتابي
الهي فداااااااااااي اون نگاهت بشم من جيگررررررر
اولين لوازم التحرير آقا مهديار
مهديار در حال نقاشي
فداي پيكاسوي خودم بشمممممممممم من
مهديار قبل از خريد پاستيل
امكانات نبوده با خودكار نقاشي ميكشه
مهديار و رومخي
اينو بابا مهدي تو بوستان نهج البلاغه واسش خريده
كيك تولد مامان گل
مامان گل تولدت مبارككككككككككككككككككككككككككككككككككككك
مهديار ايستادي؟!!!!!!!!
ماشالله ماشالله
چشم نخوري انشالله
مهديار و ماشين سواري و پدر جون
مهديار و كادو روز پدر
مهديار بابا برات چي خريده؟؟؟؟؟؟
كتاب!!!!!!
مهديار و ارشيا
*** ارشيا متولد امريكا بود و براي تفريح همراه مامانش به ايران اومده بود و با يه لهجه خيلي با مزه فارسي رو حرف ميزد
ما باهم توي قطار دوست شديم
مهديار در پارك 92/5/6
*** عكسها زياد كيفيت نداره چون اول اينكه با گوشي گرفتم و دوم اينكه در حال حركته
وووووووووووو
حسن ختام عكسها
يه عكس جديد از مرواريدهاي عشقم
اميدوارم خسته نشده باشين
و
مرسي كه همراه ما بودين در مرور خاطرات اين مدت مهديار