اين روزها فقط خدا رو شكر ميكنم...
مهديار مامان
شيرين تر از عسل من
پسر گلم، عشقم،اميدم،آرزوم،هستي من،همه زندگيم...
اين روزها فقط و فقط خدا رو شكر ميكنم و از ديدن شيرين كاريهات مست ميشم،وقتي با تمام توانت داري با اون لثه هاي بي دندونت به عروسك هويجي محبوبت فشار مياري،من خداي مهربونمو شكر ميكنم...
وقتي كه اسباب بازيهاتو خراب ميكني من بازم،خدا رو شكر ميكنم...
وقتي ميبينم عاشق گلدوزي قورباغه روي بالشت هستي و با تمام وجود ميخواي گازش بگيري،خدا رو شكر ميكنم...
وقتي بعد از سالها كه آرزوشو داشتم ميتونم لباس سقايي كه برات خريدم و دوختم رو تنت كنم و ببرمت دسته هاي عزاداري تماشا كنيم،خدا رو شكر ميكنم...
وقتي با خودم ميبرمت محل كار سال قبلم بين دانش آموزام ميشيني در حالي كه پارسال تو دلم بودي و الان تو بغلم،خدا رو شكر ميكنم...
وقتي ميبينم عاشق عكس ني ني روي قطره ويتامين آ+د هستي و ميفهمي چيه،خدا رو شكر ميكنم...
وقتي با ديدن ليوان زرد آبخوريت كه هنوز ياد نگرفتي باهاش آب بخوري و فقط خودتو خيس ميكني ذوق زده ميشي و ميخواي گازش بگيري، خدا رو شكر ميكنم...
وقتي براي اولين بار غلت ميزني به تنهايي، من خدا رو شكر ميكنم...
وقتي ميبينم امروز شست پاتو توي دهنت كردي عاشقت ميشم و خدا رو شكر ميكنم...
وقتي به سختي ميشيني و من و بابا مهدي با ترس مواظبتيم و تو با هيجان تمام به چراغهاي رنگي هواپيما ايرباست نگاه ميكني و ميخواي بگيري و داغونش كني،من خدا رو شكر ميكنم...
وقتي براي اولين بار بعد تولدت بدون اينكه روي پاهام لاي لايت كنم از فرط خستگي در حال خوردن پوره ميوه تو كرير خوابت ميبره،من خدا رو شكر ميكنم...
وقتي با ديدن تابلوهاي عكست روي ديوار ذوق زده ميشي و تا من ميگم مهديار اين كيه؟ ميخندي و ذوق ميكني، من خدا رو شكر ميكنم ...
حتي حتي حتي
وقتي كه ميبينم دست خوشگلت زخم شده و خراش برداشته و من متوجه نشدم،بازم خدا رو شكر ميكنم كه به خير گذشت...
من فقط و فقط اين روزها خدا رو شكرررررررررررررررررررررررررررررررررررر ميكنم
خداجونم شكرت
منو لايق داشتن اين فرشته دونستي
عاشقتم