آقا مهديار آقا مهديار ، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 17 روز سن داره

ღ♥ღ`*•مهديار فرشته زندگي ما•*´ღ♥ღ

هفت ماه عاشقي...

1391/10/12 0:27
نویسنده : مامان كتي
453 بازدید
اشتراک گذاری

 

 

مهديارم

عشق ابدي من

هفت ماهگيت مبارك عزيز دلم

خداياااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا شكرت بابت اين نعمتي كه بهمون دادي...

شكرت

 

مهديار شيرين تر از عسل من، توي اين هفت ماهي كه قدم هاي كوچيك آسمونيتو رو چشمامون گذاشتي و  خونه دلمونو با عطر قدم هات معطرتر از هميشه كردي هر روز و شب فقط گفتم خدايا شكرت

و حالا بعد از پشت سر گذاشتن اون همه استرس و سختي كه با هم داشتيم ،البته فكر كنم وقتي بزرگ بشي هيچ كدوم از اينها يادت نمياد اما من همه رو واست نوشتم از بدو تولدت روزهاي سختي با هم داشتيم ك با توكل به خدا و دعاهاي اطرافيان الحمدالله بخير گذشتن مهديار يادت مياد:

 

فقط سه روز بعد تولدت بود كه يهو ديدم رنگت كمي زرد شده و من نگرانتر از هميشه وقتي فهميدم زردي سه روزگي گرفتي خدا ميدونه چي كشيدم ، وقتي دكتر گفت تا پس فردا اگه پايين نياد ... من از همون روز تا پس فرداش فقطططططططططططط بالاي سر تو مينشستم و گريه ميكردم درد بعد از زايمان يه طرف و نگراني براي تو از طرفي ديگه خيلي آزار دهنده بود ولي شكر خدا بخير گذشت.

 

بعدش كوليك گرفتي و دل درد هاي بي وقفه و بازم استرسسسسسس و نگراني...

بعد از سه ماهگيت هم كه اون مشكل كذايي سراغت اومد و ديگه زندگي براي من جهنم شد، دوره 5 روزه آمپولا كه هنوزم يادم مياد ديوونه ميشم و بعدش دوره 10 روزه آنتي بيوتيك  وااااااااااي چقدر سخت بود ، هر روز اين دكتر و اون دكترررررررررررر و تو همچنان خون دفع ميكردي و من همچنان ديوونه وار فقط خدا رو صدا ميزدم و سر در گم به دنبال دليل مشكلت بودم ولي هيچ دكتري واقعا نتونست كمكمون كنه اما رفته رفته با رژيم گرفتن و پوشك نكردن و ... كه خيلي سخت بود و هست بهتر شدي اما  من براي خوب بودنت حاضرم هر كاري بكنم مامان ، خلاصه روزها و ماهها همين طوري به سختي و در عين حااااااااال با شيريني تمام و لذت زياددددددددد گذشت و گذشت تا اينكه عشق جوجويي من همون لوبياي چند سانتي كه روزي توي دلم بود به لطف خداي مهربون 7 ماهه شد و پاهاي قشنگشو تو ماه هشتم زندگيش ميزاره .

خدايااااااااااااااااااااااا ممنونم

 

بابت اين همه لطف بي پايانت، بابت اين هديه آسموني،بابت فرشته اي كه به زمين فرستادي تا من ، كتي ، دختر بازيگوش و شيطون پريروز و همسر پر انرژي ديروز ، امروز مادري باشم عاشششششششق براي پسري كه با اومندش همه دنياي منو رنگين كرده و به زندگيم معناي بودن داده.

 

 خداياااااااااااااااااااااااا شكررررررررررررررررررت

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

مامان گل
27 آذر 91 20:07
سلام مهدیار گلم تولد 7ماهگیت مبارک دوستت دارم یه عالمه هر چی بگم بازم کمه بوسسسسسسسسسسسسسسس


ممممممممممممممممرسي مامان گل واقعا گلممممممممم
عاشقتيممممم
بوسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسس
الي مامان يه فرشته
27 آذر 91 23:56
مباركههههههههه عشقم
انشالا هميشه تنت سالم باشه و لبت خندون


مررررررررررررررررررسي عزيز دلم فداي كنجدي
مریم مامان عسل
28 آذر 91 17:19
عزیزمممممممم
هفت ماهگیت مبارک مهدیار من. مرد کوچولوی مامان
کتی حساس من
مادری همینه دیگه
انقدر باید سختی بکشیم تا این بچه ها به ثمر برسن و بتونن روی پای خودشون بایستن.

کتی دقت کردی مثل مامانایی که هفت شیکم زاییدن نصیحتت کردم؟؟


ههههههههههههههههههههههههههه
آره عشقم
واقعا همينه
دلمون برات تنگ شده بود جيگرررررررررررر
صحرای عزیز تر از جون
29 آذر 91 23:35
7 ماهگیییییییییی عشقم مبارکههههههههههههههههههههههههههههههههه


مرررررررررررررررسي مهربونممممممممممممم
بوسسسسسسسسسسسس
مینا مامی لیانا
30 آذر 91 16:08
7 ماهگیت مبارک باشه مرد کوچک عزیز من شب یلداتون هم خیلی مبارک چه شب یلدایی داریم امسال با این فرشته های ناز.
خوش بگذره بهتون عزیزای من


ممنونم ميناي عزيزم
من هم بهترين ها رو برات آرزو دارم گلمممممممممم
سمانه مامان آرشیدا
4 دی 91 1:35
7 ماهگیت مبارک عزیز دلم.
ایشاللا تولد 7 سالگی و بعدش 70 سالگیت رو جشن بگیری....

مادر بودن سختی زیاد داره ولی عشق مادری شیرینشون میکنه و قابل تحمل.


مررررررررسي خاله سمانه مهربون
همچنين آرشيدا گلمممممممممممممممممم
اره واقعا شيرينه خيلييييييييييي شيرين تر از عسل
شادي
14 دی 91 3:56
7 ماهگيت مبارك باشه آقا كوچولو .

منم دلم برات تنگ شده ها .
مامانت نميخواد عكس بزاره ؟!


منونم خاله مهربوووووووون
برات رمز عكسهارو ميزارم شادي جونم
شادي
14 دی 91 3:57
مثل اينكه خيلي دير تبريك گفتم
اخه تاريخش رو ببين كتي
فكر كردم تازه گذاشتي اين پست رو ...


ههههههههههههه نه خاله شما هر وقت تبريك بگي قبوله
بوسسسسسسسسسسسسسسس براي عشقم